هادی
نخست وزیر 68 ساله دهه 60، عصر پنجشنبه در دیدار با اعضای مجمع روحانیون مبارز، وقتی با این پرسش مواجه شد که "شما با توجه به اینکه چند بار استعفاء کردید، چگونه حالا قول می دهید که این بار نیز استعفاء نکنید"، پاسخ داد: «من فقط یک بار استعفا کردم، آن هم به دلیل پایان جنگ و گرفتن اختیار تعزیرات حکومتی از من بود که به شدت نیز مورد عتاب امام(ره) قرار گرفتم ولی در پرخاش ایشان لطف زیادی مشاهده کردم و مطمئن باشید این بار استعفاء نخواهم کرد.»
میرحسین در حالی تأکید دارد تنها یک بار استعفا داده است که روغنی زنجانی وزیر برنامه دولت وی روایت دیگری از استعفای وی دارد که قبل از قبول قطعنامه و در شرایط سخت جنگ تقدیم امام شده است.
روغنی زنجانی در کتاب اقتصاد سیاسی و در گفتوگو با بهمن امویی با اشاره به فضای قبل از پذیرش قطعنامه می گوید: «من یک نامه ای را در سال 1365 به صورت دستی برای آقای موسوی نوشتم و در آن استدلال کردم که نمی توانیم جنگ را ادامه دهیم. آن چه الآن می توانم به شما بگویم، این است که من استدلال کرده بودم ما 2 راه حل در پیش رو داریم. یا جنگ را را تمام کنیم و نظام را حفظ کنیم و یا این که جنگ را با اهدافی که تعریف کرده ایم که نتیجه آن فروپاشی نظام و قهرمانانه کنار رفتن است، پیش ببریم. ولی معلوم نیست که قهرمانانه باشد. این نامه را آقای موسوی به آقای هاشمی رفسنجانی هم نشان دادند، ایشان در آن زمان فرمانده جنگ بودند.»
وزیر کابینه موسوی با ترسیم این فضا به بحث استعفا اشاره می کند و میافزاید: «آقای موسوی قصد استعفا داشت که من هم به دنبال ایشان استعفا دادم. اما امام خیلی عصبانی شدند. اگر درست یادم باشد سال 66 بود. امام عصبانی شد که به چه حقی استعفا داده اید. من باید نظر دهم. من برای آقای موسوی نامه نوشتم که در این شرایط اصلاً نمی شود کار کرد. ما یک چیزهایی می گوییم. آقایان در نظام چیز دیگری می گویند و عمل می کنند. وقتی من نمی توانم کار کنم، بروم بهتر است. وقتی آقایان حرف آدم را گوش نمی دهند یعنی من مؤثر نیستم. پس باید بروم. آقای موسوی به من تلفن زد که آیا هنوز روی استعفای خود هستید. گفتم هستم.»
وزیر برنامه دولت موسوی در ادامه با اشاره به احتمال ایجاد نارضایتی بین مردم و آسیب دیدن مشروعیت نظام در فضای تداوم جنگ می گوید: «من همه اینها را در آن نامه نوشتم. امام با عصبانیت استعفای آقای موسوی را نپذیرفتند و ما برگشتیم به سراغ داستان های خودمان... من تمام این گزارش ها را به طور مرتب به آقای موسوی می دادم. یک روز آقای موسوی تلفن کرد که آیا شما آن مسائل اقتصادی را که درباره جنگ برای من نوشتید، می توانید برای امام هم بنویسید؟ گفتم چرا نمی توانم. گفت هر چه که فکر می کنی بنویس. گفتم می نویسم... روزی که قرار شد قطعنامه پذیرفته شود، ما در دفتر آقای خامنه ای جمع شدیم. رؤسای 3 قوه و فرماندهان ارتش و سپاه هم بودند. مرحوم حاج احمد آقا هم بود. امام جمعه های کلیدی کشور هم حضور داشتند. آقای مهدوی کنی هم بود. گزارش من و وزیر اقتصاد دارایی ارائه شد و ضبط هم شد.»
اظهارات روغنی زنجانی اشاره به شرایط دشوار جنگ و انتقادات مطرح به خاطر تداوم جنگ دارد. این در حالی است که یک استعفا هم برای بعد از پذیرفتن قطعنامه در کارنامه میرحسین ثبت شده است. این همان استعفایی است که به بهانه انتخاب وزرا و عدم همراهی مجلس و مشخصاً اختیار سازمان تعزیرات حکومتی خطاب به رئیسجمهور وقت حضرت آیتالله خامنهای نوشته می شود و امام در پاسخ به آن با لحنی عتابآمیز می نویسند: «حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان میگذاشتید. در زمانی که مردم حزبالله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه میبرند چه وقت گله و استعفا است...همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیدهاند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت. از آنجا که من به شما علاقمندم، انشاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد مینمایم.»
روغنی زنجانی در جای دیگری هم باز بر مدعای خود و شرایط دشوار جنگ تاکید می کند. او می گوید: «نامه ای نوشتم و در آن استدلال های خودم را بازگو کردم و استعفا دادم. من دو بار استعفا دادم. آقای مهندس موسوی به من تلفن زد و گفت چرا می خواهید استعفا بدهید؟ گفتم آقای مهندس از دست من کاری بر نمی آید ما نمی توانیم جنگ را بیش از این ادامه بدهیم. برای این کار هم 2 راه حل بیشتر نداریم. آن را با امام یا با رؤسای قوای 3 گانه در میان بگذارید. یا راه امام حسین را در پیش بگیرید و کاری هم به ماندن و نماندن حکومت و نظام نداشته باشید و آن را هم علناً اعلام کنیم و بگویید بر اساس هدف و اصولی که داریم جنگ را ادامه می دهیم، حتی به قیمت از بین رفتن نظام. شاید مردم نخواهند ما تا این میزان جلو برویم. اگر هم خواستیم که نظام را حفظ کنیم باید در سیاست های جنگی کشور تجدید نظر کنیم... بعدها آقای موسوی از صراحت و به تعبیر خودشان از شجاعت من تقدیر و تشکر کرد. فکر می کنم همه درگیر خود سانسوری بودند.»
اما به نظر میرسد، این نخست وزیر سابق و وزیر برنامه او هستند که کلید رمزگشایی از این تناقضگوییها را در جیب دارند